لبخند – حکایتی از آنتوان دو سنت‌اگزوپری

بسیاری از مردم کتاب «شاهزاده کوچولو» اثر سنت اگزوپری را می‌شناسند. اما شاید همه ندانند که او خلبان جنگی بود و با نازی‌ها جنگید وکشته شد.
قبل از شروع جنگ جهانی دوم اگزوپری در اسپانیا با دیکتاتوری فرانکو می‌جنگید. او تجربه‌های حیرت‌آور خود را در مجموعه‌ای به نام لبخند گردآوری کرده است.
در یکی از خاطراتش می‌نویسد که او را اسیر کردند و به زندان انداختند و….می نویسد:
«مطمئن بودم که مرا اعدام خواهند کرد به همین دلیل بشدت نگران بودم…. جیب‌هایم را گشتم تا شاید سیگاری پیدا کنم که از زیر دست آن‌ها که حسابی لباس‌هایم را گشته بودند در رفته باشد…؛ یکی پیدا کردم و با دست‌های لرزان آن را به لب‌هایم گذاشتم ولی کبریت نداشتم…. از میان نرده‌ها به زندانبانم نگاه کردم. او حتی نگاهی هم به من نینداخت درست مانند یک مجسمه آنجا ایستاده بود….
فریاد زدم.. «هی رفیق کبریت داری؟»
به من نگاه کرد شانه‌هایش را بالا انداخت و به طرفم آمد. …نزدیک‌تر که آمد و کبریتش را روشن کرد بی‌اختیار نگاهش به نگاه من دوخته شد. لبخند زدم و نمی‌دانم چرا؟ شاید از شدت اضطراب، شاید به خاطر این که خیلی به او نزدیک بودم و نمی‌توانستم لبخند نزنم. …در هر حال لبخند زدم و انگار نوری فاصلۀ بین دلهای ما را پر کرد… می دانستم که او به هیچ وجه چنین چیزی را نمی‌خواهد…. ولی گرمای لبخند من از میله‌ها گذشت و به او رسید و روی لب‌های او هم لبخندی شکفت…
سیگارم را روشن کرد ولی نرفت و همانجا ایستاد مستقیم در چشم‌هایم نگاه کرد و لبخند زد…. من حالا با علم به اینکه او نه یک نگهبان زندان که یک انسان است به او لبخند زدم…. نگاه او حال و هوای دیگری پیدا کرده بود….
پرسید « بچه داری؟» …
با دست‌های لرزان کیف پولم را بیرون آوردم و عکس اعضای خانواده‌ام را به او نشان دادم و گفتم «آره ایناهاش»….
او هم عکس بچه‌هایش را به من نشان داد و دربارۀ نقشه‌ها و آرزوهایی که برای آن‌ها داشت برایم صحبت کرد…..
اشک به چشم‌هایم هجوم آورد… گفتم که می‌ترسم دیگر هرگز خانواده‌ام را نبینم. دیگر نبینم که بچه‌هایم چطور بزرگ می‌شوند.
چشم‌های او هم پر از اشک شدند… ناگهان بی‌آنکه که حرفی بزند، قفل در سلول مرا باز کرد و مرا بیرون برد. …بعد هم مرا به بیرون زندان و جادۀ پشتی آن که به شهر منتهی می‌شد هدایت کرد….. نزدیک شهر که رسیدیم تنهایم گذاشت و برگشت بی‌آنکه کلمه‌ای حرف بزند…..
یک لبخند زندگی مرا نجات داد… چه بسا یک لبخند نیز زندگی ما را دگرگون کند پس بیایید لبخند را از لبانمان دور نکنیم

حکایتی جالب – صداقت

مرد هر روز دیر سر کار حاضر می شد، وقتی می گفتند : چرا دیر می آیی؟ جواب می داد: یک ساعت بیشتر می خوابم تا انرژی زیادتری برای کار کردن داشته باشم، برای آن یک ساعت هم که پول نمی گیرم. یک روز رئیس او را خواست و برای آخرین بار اخطار کرد که دیگر دیر سر کار نیاید.

مرد هر وقت مطلب آماده برای تدریس نداشت به رئیس آموزشگاه زنگ می زد تا شاگرد ها آن روز برای کلاس نیایند و وقتشان تلف نشود. یک روز از پچ پچ های همکارانش فهمید ممکن است برای ترم بعد دعوت به کار نشود.

مرد هر زمان نمی توانست کار مشتری را با دقت و کیفیت ، در زمانی که آنها می خواهند تحویل دهد، سفارش را قبول نمی کرد و عذر می خواست. یک روز فهمید مشتریان ش بسیار کمتر شده اند. مرد نشسته بود. دستی به موهای بلند و کم پشتش می کشید . سیگاری آتش زد و به فکر فرو رفت. باید کاری می کرد. باید خودش را اصلاح می کرد. ناگهان فکری به ذهنش رسید. او می توانست بازیگر باشد:

از فردا صبح ، مرد هر روز به موقع سرکارش حاضر می شد، کلاسهایش را مرتب تشکیل می داد، و همه ی سفارشات مشتریانش را قبول می کرد.

او هر روز دو ساعت سر کار چرت می زد. وقتی برای تدریس آماده نبود در کلاس راه می رفت، دستهایش را به هم می مالید و با اعتماد به نفس بالا می گفت: خوب بچه ها درس جلسه ی قبل را مرور می کنیم. سفارش های مشتریانش را قبول می کرد اما زمان تحویل بهانه های مختلفی می آورد تا کار را دیرتر تحویل دهد: تا حالا چند بار مادرش مرده بود، دو سه بار پدرش را به خاک سپرده بود و ده ها بار به خواستگاری رفته بود.

حالا رئیس او خوشحال است که او را آدم کرده ، مدیر آموزشگاه راضی است که استاد کلاسش منظم شده و مشتریانش مثل روزهای اول زیاد شده اند.

اما او دیگر با خودش «صادق » نیست. او الان یک بازیگر است …
واقعا چرا دوست داریم مردم بازیگر باشند تا صادق

تاثیر گزار ترین برنامه نویس ها

نرم‌افزارها و بازی‌هایی را که امروز استفاده می‌کنید به یکباره بوجود نیامده‌اند. کسی در جایی آن‌ها را کدنویسی کرده است. این امر همچنین در مورد پلتفرم‌هایی که این نرم‌افزارها روی آن‌ها اجرا می‌شوند همچنین فضای وب و کل اینترنت صادق است.

این مقاله رو در سایت زومیت دیدم ، و چون برام جالب بود گفتم اینجا هم منتشر کنمش.

حتی زبان‌های برنامه‌نویسی که افراد از آن‌ها برای ساخت نرم‌افزارها استفاده می‌کنند هم روزی توسط کسی نوشته شده‌اند. به نظر شما چه کسی در قله برنامه‌نویسی دنیای امروز ما  است؟ در ادامه به معرفی ۱۲ برنامه نویس تاثیر گذار فعلی در دنیا می‌پردازیم. (ترتیب چینش این افراد تصادفی است).

ریچارد استالمن

richard stallman has been fighting for software freedom since the eighties spearheading multiple successful projects to spread programs and tools that arent owned by any one company

استالمن از دهه ۸۰ میلادی تاکنون در راه آزادی نرم‌افزاری در حال مبارزه است. او چندین پروژه موفق را در زمینه گسترش برنامه‌ها و ابزارهایی که متعلق به هیچ شرکتی نیستند رهبری کرده است. شاید بیشتر با واژه Copyleft شناخته شود که در مقابل واژه کپی رایت ارائه شده است. او نویسندهٔ اصلی چندین مجوز کپی‌لفت، از جمله جی‌پی‌ال است؛ مجوزی که بیشترین استفاده را در بین مجوزهای نرم‌افزار آزاد دارد. او تعدادی از نرم‌افزارهایی را که به طور گسترده استفاده می‌شوند گسترش داده‌است؛ نظیر ایمکس اصلی، مجموعه کامپایلرهای گنو و اشکال‌یاب گنو. از ریچارد استالمن به عنوان فیلسوف یاد می‌شود چرا که با تدوین قوانین GNU منجی حیات نرم‌افزارهای متن باز مبتنی بر این گواهی شد.

لینوس توروالدز

linus torvalds created linux

لینوس توروالدز خالق لینوکس در خوابگاه خود در دانشگاه هلسینکی است که یک سیستم عامل رایگان است. امروزه لینوکس سیستم عامل منتخب برای پایگاه‌های داده، ابر رایانه‌ها، سرورها و البته خیل عظیم علاقمندان است. توروالدز به خاطر آغاز و توسعه هسته لینوکس و همچنین نرم‌افزار گیت شناخته می‌شود. او پس از چندی معمار ارشد پروژهٔ هسته لینوکس شد و هم‌اکنون مسئولیت هماهنگ کننده پروژه (هسته لینوکس) را بر عهده دارد.

او همچنین بخاطر صراحت بیان خود معروف است. وقتی یکی از حضار در جلسه‌ای از او پرسید که آیا فکر می‌کند که رفتارش باعث شده تا اعضای جامعه لینوکس کمی دلسرد شوند یا نه، توروالدز پاسخ داد: من به شما اهمیتی نمی‌دهم. توروالدز هرچند در این راه تنها نبوده اما یکی از تاثیرگذارترین‌ها در دنیای متن باز و لینوکس به شمار می‌رود.

تیم برنرز-لی

sir tim berners lee

تنها فردی در این لیست است که نشان شوالیه را از ملکه الیزابت دوم دریافت کرده است. او پروتکل انتقال فرامتنی (ابر متنی) یا همان HTTP‌ را ابداع کرد. فناوری که شبکه جهانی وب بر اساس آن ساخته شده است. به گفته‌ی تیم برنرز-لی، وب هم مانند بیشتر انسان‌ها پس از ۲۰ سالگی به مرحله اصلی شکوفایی خود رسیده است. او به روزنامه استاندارد چاپ اتریش گفته است که ما هنوز در سطح باقی مانده‌ایم و از تمام توانایی‌های وب استفاده نمی‌کنیم. خالق وب همزمان همگان را فرا خوانده تا از توانایی‌ها، خلاقیت و دانش خود برای گسترش امکانات اینترنت استفاده کنند.

این روزها او در اتحادیه اینترنت مقرون به صرفه که یک موسسه غیر انتفاعی است و از سوی گوگل، فیسبوک و مایکروسافت حمایت می‌شود کار می کند. این موسسه در تلاش است تا دسترسی به اینترنت پر سرعت را برای همه در دنیا ممکن کند.

دونالد نات

donald knuths

فعالیت‌های آکادمیک دونالد نات در زمینه علوم کامپیوتری باعث شده تا به او لقب پدر تجزیه و تحلیل الگوریتم‌ها داده شود. هر چیزی که در News feed ‌فیسبوک می‌بینید یا پیشنهاداتی که آمازون به کاربران خود می‌دهد به نوعی مرهون تلاش‌های او است.

در سن ۷۷ سالگی او همچنان کتاب چند جلدی هنر برنامه‌نویسی کامپیوتری خود را می‌نویسد. او همچنین استاد بازنشسته دانشگاه استنفورد نیز هست.

برِندِن آیک

brendan eich is the inventor of javascript which is basically the de facto standard for web app development

او خالق جاوا اسکریپت است که در حال حاضر استاندارد فعلی برای توسعه نرم‌افزارهای وب است. اخیرا او منبع برخی جدال‌ها هم بوده است. مدت کوتاهی پس از این که بعنوان مدیر عامل موزیلا انتخاب شد مشخص شد که او به یکی کمپین‌های مخالف ازدواج همجنس گرایان در کالیفرنیا کمک نقدی کرده است که همین موضوع دستاویزی برای فشار بر روی او از سوی مخالفانش شد. او مدت کوتاهی پس از این ماجرا استعفا کرد.

سولومون هیکس

solomon hykes was the originator of docker a super hot technology that developers love because it lets them write code once and run it anywhere

او کسی است که پلتفرم Docker‌ را ایجاد کرد. فناوری که توسعه دهندگان خیلی زود به آن علاقمند شدند چرا که می‌توانستند کدی را که نوشته‌اند روی هر چیزی اجرا کنند. در واقع Docker‌ بعنوان یک پروژه فرعی در شرکتی به نام dotCloud شروع به کار کرد ولی وقتی به موفقیت رسید از این پروژه حمایت کرد. طبق شایعات در حال حاضر Docker ‌یک میلیارد دلار ارزش دارد.

مارک زاکربرگ

mark zuckerberg famously created facebook in a harvard dorm room today facebooks famous move fast and break things motto informs startup culture the world over

او شبکه اجتماعی فسبوک را در خوابگاه دانشگاه هاروارد ساخت. امروزه شعار سریع حرکت و کن و همه چیز را بشکن فیسبوک تبدیل به فرهنگ استارت‌آپی در دنیا شده است. فلسفه شخصی زاکربرگ در مورد ارتباطات جهانی و تعامل اجتماعی فیسبوک را به پیش می‌راند. زاکربرگ آنقدر در کار خود موفق بود که حتی تلاش‌های گوگل نیز برای راه‌اندازی شبکه‌ی اجتماعی مشابهِ فیس‌بوک با شکست روبرو شد و همچنان فیس‌بوک جایگاه خاص خود را حفظ کرده است.

دیوید هاینمایر هانسون

david.heinemeier.hansson

برنامه نویس دانمارکی که در دنیای برنامه نویسان به DHH‌ معروف است، خالق Ruby on Rails است که چارچوب محبوب برنامه نویسی وب  محسوب می‌شود و در سال ۲۰۰۵ جایزه هکر سال را از سوی گوگل برای او به ارمغان آورد.

هانسون همچنین یک راننده مسابقات است و از سال ۲۰۱۲ در مسابقات 24 Hours of Le Mans شرکت می‌کند. او در سال ۲۰۱۴ در کلاس رقابتی خود مقام اول را بدست آورد.

برام کوهن

53377781Bram Cohen

در سال ۲۰۰۱ پروتوکل بیت تورنت را ابداع کرد سرویسی که با شکستن فایل‌های سنگین به دسته‌ای از فایل‌های کوچک‌تر امکان دانلود همزمان آن‌ها را فراهم می‌سازد. بیت تورنت حالا با داشتن حدود ۲۵۰ میلیون کاربر در سراسر دنیا بسیار متداول است. سرعت بالای بیت تورنت برای دانلود موسیقی، ویدیو  و بازی این سرویس را تبدیل به سرویسی متداول در دنیا کرده است.

جیمز گاسلینگ

james gosling invented java which is tied with javascript as the most popular programming language in the world the two languages are actually not very similar at all except for their names

او جاوا را ابداع کرد که به همراه جاوا اسکریپت تبدیل به متداول‌ترین زبان‌های برنامه‌نویسی در دنیا شدند. البته برخلاف اسمشان این دو زبان برنامه‌نویسی چندان به هم شبیه نیستند. گاسلینگ زمانی که در شرکت Sun Microsystems‌ کار می‌کرد جاوا را ساخت. سان مایکروسیستمز شرکتی پیشرو در زمینه فناوری بود که در سال ۲۰۱۰ توسط اوراکل خریداری شد. پس از فروش این شرکت به اوراکل گاسلینگ شرکت را ترک کرد و تبدیل به یکی از بزرگترین منتقدان اوراکل شد. پس از آن برای یک دوره کوتاه ۵ ماهه به گوگل پیوست و در حال حاضر نیز در استارت آپ Liquid Robotics‌ مشغول به کار است.

بیارن استرا استروپ

bs1

دانشمند علوم کامپیوتر دانمارکی زبان برنامه‌نویسی ++C  را در سال ۱۹۷۸ ابداع کرد. او به زبان برنامه‌نویسی C‌ که پیش از این توسط دنیس ریچی ساخته شده بود ویژگی‌هایی را اضافه کرد و این زبان را برای استفاده عموم مردم کاربردی‌تر کرد.

استرا استروپ بسیار پر مشغله است. او عضو هیئت علمی دانشکده مهندسی در رشته علوم کامپیوتر دانشگاه A&M ‌تگزاس و استاد مدعو در دانشگاه کلمبیا است و در شرکت مورگان استنلی نیز کار می کند.

جان کارمک

john carmack co founder of id software is best known as the creator of doom but he pioneered 3d graphics tricks and techniques that are still at work today

جان کارمک بیشتر بعنوان خالق Doom شناخته می‌شود. او تکنیک‌های گرافیک سه بُعدی را توسعه داد به طوری که هنوز هم مورد استفاده هستند. در حال حاضر او بعنوان مدیر فناوری پروژه Oculus VR فیسبوک فعالیت می‌کند.

ویجت نمایش اطلاعات و تغییر شبکه برای آندروید

به تازگی انحصار شبکه های نسل سوم و چهارم موبایل در کشورمون برداشته شده و تمام اپراتور ها شروع به ارائه سرویس های 3G کردن.

ولی از اونجایی که خیلی وقتا آنتن دهی سرویس 3G ضعیف تره ، یا به دلیل مصرف باتری بیشتر ترجیح میدیم از نسل دوم استفاده بکنیم.

این ویجت ساده دو بخش داره ، قسمت اول برای اینه که اطلاعات شبکه ای که در حال حاضر بهش وصلیم رو ببینیم و قسمت دوم هم دسترسی سریع به تنظیمات نوع شبکه (2G/3G) هست.

برای نصب این برنامه شما نیاز به آندروید ۲.۲ و بالاتر دارید.

تصاویری از محیط برنامه:

برای نمایش عکس در اندازه بزرگتر روی عکس کلیک کنید

netwirktoggle1       netwirktoggle2.jpg

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

برای دانلود آخرین نسخه برنامه با لینک مستقیم اینجا کلیک کنید (سایز فایل : 820 کیلوبایت)

برنامه در مارکت بازار هم منتشر شده: دانلود از بازار

به شدت منتظر نظرات ٬ پیشنهادات و انتقادات شما هستم

ارسال و اشتراک گذاری برنامه های نصب شده با بلوتوس و ایمیل در آندروید

سلام

حتماً تا حالا براتون بارها پیش اومده که بخواین یه برنامه آندروید که روی گوشی تون دارید رو برای یکی دیگه از طریق ایمیل یا بلوتوس بفرستید ولی چون فایل apk رو نداشتید این امکان براتون نبوده.

من یه برنامه ساده و کاربردی نوشتم که  یه لیست از تمام برنامه هایی که نصب کردین رو بهتون نشون میده و خیلی ساده می تونید با تیک زدن برنامه های مورد نظرتون اونا رو ارسال کنید.

همچنین برنامه این امکان رو بهتون میده تا فایل apk برنامه های نصب شده رو هم روی مموری تون ذخیره کنید

قابلیت بررسی برای نسخه جدید هم به صورت داخلی در برنامه هست تا مجبور نباشین مرتباً سایت رو برای اومدن نسخه جدید چک کنید

برای نصب این برنامه شما نیاز به آندروید ۲.۲ و بالاتر دارید.

تصاویری از محیط برنامه:

برای نمایش عکس در اندازه بزرگتر روی عکس کلیک کنید

appsharer1appshrer2appsharer3

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

برای دانلود آخرین نسخه برنامه با لینک مستقیم اینجا کلیک کنید (سایز فایل : ۶۷۵ کیلوبایت)

برنامه در بعضی از مارکت ها و استور ها هم موجوده:

مایکت : دانلود از مایکت | نسخه حمایت کننده

پلازا: دانلود از پلازا نسخه حمایت از برنامه نویس

به شدت منتظر نظرات ٬ پیشنهادات و انتقادات شما هستم

جایگاه

چقدر خوبه انسان به جایگاهی که لیاقتش رو داره فکر کنه نه جایگاهی که آرزوش رو داره اما لیاقتش رو نداره
و اگه حتی جایگاه مورد نظرش به اون پیشنهاد شد با فروتنی و تواضع اون جایگاه رو به کسی تقدیم کنه که شایسته تره یعنی مفهوم ((شایسته سالاری)) رو از صمیم دل قبول کنه ماجرای زیر  واقعا درس خوبی برای همه ما میتونه باشه
jaygah
آخر مسابقه بوده و اسپانیایی میبینه که کنیایی خیلی آروم داره میدوه
متوجه میشه که کنیایی فکر میکنه مسابقه تموم شده
برای همین به جای اینکه یک برد غیرمنصفانه بدست بیاره، میره پشت حریفش و خط پایان رو نشونش میده.

توی مصاحبه اش هم گفته که وقتی دیدم سرعتشو کم کرد میدونستم که میتونم ازش جلو بزنم و برنده باشم اما این پیروزی حق من نبود. برای همین رفتم سمتش و خط پایان رو نشونش دادم و اون تونست اول بشه که البته لایق برنده شدن هم بود

حکایت – رانندگی

زنی مشغول درست کردن تخم مرغ برای صبحانه بود. ناگهان شوهرش سراسیمه وارد آشپزخانه شد و داد زد: مواظب باش، مواظب باش، یه کم بیشتر کره توش بریز… وای خدای من، خیلی درست کردی… حالا برش گردون… زود باش. باید بیشتر کره بریزی… وای خدای من از کجا باید کره بیشتر بیاریم؟؟ دارن می‌سوزن. مواظب باش. گفتم مواظب باش! هیچ وقت موقع غذا پختن به حرفهای من گوش نمی‌کنی… هیچ وقت!! برشون گردون! زود باش! دیوونه شدی؟؟؟؟ عقلتو از دست دادی؟؟؟ یادت رفته بهشون نمک بزنی. نمک بزن… نمک….. زن به او زل زده و ناگهان گفت: خدای بزرگ چه اتفاقی برات افتاده؟!فکر می‌کنی من بلد نیستم یه تخم مرغ ساده درست کنم؟ شوهر به آرامی گفت: فقط می‌خواستم بدونی وقتی دارم رانندگی می‌کنم، چه بلائی سر من مياری!

به مناسب 1 مهر – باز شدن دانشگاه

با عرض تسلیت روز بازگشایی دانشگاه ها:

ورودی های جدید دانشگاه خواهشا توجه کنن:

چندتا نکته رو باید بدونید!

1- دانشگاه مدرسه نیست از روز اول بدون تاخیر پاشی بیای! هفته اول و دوم تق و لقه!

2- روز ثبت نام با مامانتون نرید!

3- موبایلتون سرکلاس سایلنت باشه چون همه خوابن بیدار میشن!

4- نمره 10 برادر بیسته! واسه نمره خودتونو حرص ندید!

5- تو چمن که میشینید چمنو میکنید حداقل نخوریدش!

6- استاد ها به عمه و روح اعتقاد ندارند !!

7- صندلی که جلسه اول میشیند روش دلیل نمیشه هر هفته رو همون بشینید جاهای دیگه هم هست!

اون کسی که قانون پیش نیاز و هم نیاز رو گذاشت الان زنده است؟؟؟ اگه زنده است سلام گرم من رو بهش برسونین…. 😐

———————————-
ببخشید استاد،

میشه یه بار دیگه هم توضیح بدید؟

1005380_659043154106401_1693029031_n

——————————————————–
و دعای پایان سال:

الهی! باخاطری خسته، دل به کرم تو بسته,
دست از اساتید شسته و در انتظار نمرات نشسته ام.
پاس شوند کریمی,
… پاس نشوند حکیمی،
نیفتم شاکرم، بیفتم صابرم.
الهی شهریه ها بالاست که میدانی ،وجیبم خالیست که میبینی.
نه پای گریز از امتحان دارم ونه زبان ستیز با استاد،
الهی دانشجویی راچه شاید و از او چه باید؟
دستم بگیر یاارحم الراحمین . . . !

 

——————————————————–

پینوشت:

خودمونیا ، هر چی هم که شروع دانشگاه سخت باشه ، ولی دیدن دوستان و لذت هایی که دانشگاه رفتن داره غیر قابل انکاره …..

——————————————————–

چرا دزدان دریایی معمولا چشم بند داشتند؟

بسیار پیش می‌آید که سؤالاتی در ذهنمان شکل بگیرند، اما خود به دنبال یافتن پاسخش برنیاییم، اما دم دست‌ترین و سطحی‌ترین پاسخ را برای توجیهش قبول کنیم.

یکی از سؤالات رایج که هنگام دیدن کارتون‌ها و فیلم‌های با موضوع دزدهای دریایی در ذهن هر کودک یا بزرگسالی ممکن است شکل بگیرد، این است که چرا تعداد زیادی از دزدان دریایی چشم‌بند می‌زدند؟! چرا اصولا میزان استفاده از چشم‌بند در دزدان دریایی آنقدر زیادی بود که این پوشش، یک پوشش روتین در آنها بود؟!

dozde_daryayee1

پاسخ سطحی این بود که آنها چشم‌بند می‌زدند تا چشمی را که در طی جنگ و دعواها از دست داده بودند و از شکل افتاده بود یا تخلیه شده بود، در زیر پوششی پنهان کنند.

اما سؤالی که اینجا مطرح می‌شود این است که چرا این دزدان دریایی این همه دچار آسیب چشم می‌شدند؟

باز هم پاسخ ظاهری این بود که ما در حال دیدن یک سری کارتون و فیلم تخیلی هستیم، و طبیعی است که در اینها ممکن است غلو صورت بگیرد و از چشم‌بند برای افزایش جذابیت به میزان زیاد استفاده کنند.

اما باید دانست که در داستان‌ها و افسانه‌ها، هر چیزی ریشه در واقعیتی دارد، ممکن است غلو، نوع خاصی برداشت از واقعیت یا تعبیرهای شاعرانه از واقعیت صورت بگیرد، اما با بررسی همین روایت‌ها می‌شود پی به واقعیت‌هایی برد.

به تازگی «چیم شیلی» که در زمینه مسائل دیداری دکترا دارد در بخشی از گفتگویش به وال استریت ژورنال، توجیهی برای این قضیه آورده است:

دزدان دریایی برای پوشاندن چشم‌های معیوب‌شان چشم‌بند نمی‌زدند، از آنجا که آنها مجبور بودند به دفعات زیاد بالا و زیر عرشه کشتی بروند و به سرعت هر دو گروه افراد بالا و زیر عرشه  را رهبری کنند، مجبور بودند، دید خوبی داشته باشند.

روی عرشه، صحنه در زیر درخشش نور آفتاب بسیار روشن بود و در زیر عرشه، تاریکی شدیدی حکمفرما بود. وقتی ما از محیط تاریکی وارد محیط روشن می‌شویم، چشم‌هایمان به سرعت با نور زیاد تطابق پیدا می‌کنند، اما وقتی عکس قضیه اتفاق می‌افتد، مدت زیادی طول می‌کشد تا چشم‌های ما به تاریکی عادت کنند.

dozd_daryayee2

این چند دقیقه زمان لازم برای تطابق برای تاریکی برای دزدان دریایی گاهی در حکم مرگ و زندگی بود، اما بستن یک چشم باعث باعث می‌شد، آنها به مجرد زفتن به محیط تاریکی با برداشتن چشم‌بند بتوانند، خیلی زودتر در تاریکی ببینند.

چند سال پیش، لین مسئله به صورت عملی آزمایش شد و مشاهده شد که واقعا استفاده از چشم‌بند، زمان لازم برای تطابق چشم با تاریکی را بسیار کم می‌کند.

این مسئله توجیه منطقی‌ای برای این سؤال قدیمی ما است، اما مشکل اینجاست که هیچ سند تاریخی در این مورد وجود ندارد. شاید بقیه دریانوردان به اندازه دزدان دریایی نیاز به سرعت عمل نداشتند، شاید دریانوردان نظامی یا تجاری، سیستم‌های مدون دیگری برای رهبری کارکنان و فرماندهی داشتند و نیازی به استفاده از چیزی که چهره را زشت می‌کرد نداشتند و باز «شاید» دزدان دریایی فوت و فن کار خود را لو نمی‌دادند.

حکایتی جالب – چهار جواب زاهد

زاهدی گوید: جواب چهار نفر مرا سخت تکان داد.

اول: مرد فاسدی از کنار من گذشت و من گوشه لباسم را جمع کردم تا به او نخورد.
او گفت: ای شیخ خدا میداند که فردا حال ما چه خواهد بود!

دوم: مستی دیدم که افتان و خیزان راه میرفت . به او گفتم قدم ثابت بردار تا نیفتی.
گفت: تو با این همه ادعا قدم ثابت کرده ای؟

سوم: کودکی دیدم که چراغی در دست داشت گفتم این روشنایی را از کجا اورده ای؟ کودک چراغ را فوت کرد و ان را خاموش ساخت
و گفت: تو که شیخ شهری بگو که این روشنایی کجا رفت؟

چهارم: زنی بسیار زیبا که درحال خشم از شوهرش شکایت میکرد. گفتم اول رویت را بپوشان بعد با من حرف بزن.
گفت: من که غرق خواهش دنیا هستم
چنان از خود بیخود شده ام که از خود خبرم نیست؛
تو چگونه غرق محبت خالقی که از نگاهی بیم داری؟