کدام قسمت صورتتان جوش می زند؟
کدام قسمت از صورتتان جوش میزند؟!
طب سوزنی در مناطق آسیایی طرفداران فراوانی دارد. این طب که یک طب سنتی است و خواستگاه اصلی آن کشور چین بوده، تاکنون بارها از لحاظ علمی نیز موفقیتهای بسیاری به منظور درمان بیماریهای مزمن بدست آورده است.
اطباء با تجربه این طب معتقدند اینکه هر یک از جوشهای صورت در کدام منطقه از صورت به وجود میآیند نشان دهنده وجود مشکل در یکی از اندامهای بدن است و از طریق طب سوزنی به راحتی میتوان این مشکل که خود را از طریق یک جوش نشان داده حل کرد و شاهد عود یک بیماری نبود.
موسسه طب سنتی چین اقدام به طراحی و چاپ یک نقشه از صورت انسان کرده و در حال حاضر میتوان این نقشه را در بسیاری از کلینیکهای پوست و زیبایی مشاهده کرد. هر جوش یا لکه در منطقهای از پوست حاکی از بروز یک بیماری یا مشکل در ناحیه خاصی از بدن است. بنابر این با این نقشه میتوانید علت آن را دریابید و برای رفع بیماری خود در زمانی مناسب قدم بردارید.
1و2 : دستگاه گوارش. برای رفع این مشکل باید غذاهای فرآوری شده کمتری مصرف کنید و همچنین خوردن غذاهای آماده (فست فودها) بپرهیزید. میزان چربی را در رژیم غذایی خود کاهش دهید. آب بیشتر بنوشید و غذاهای خنک کننده همچون خیار را بیشتر بخورید.
3 :کبد. جوش یا لک در این ناحیه از صورت نشان دهنده مصرف الکل، مواد غذایی چرب یا لبنیات است. این منطقه همچنین حساسیت غذایی را نشان میدهد لذا بهتر است به مواد تشکیل دهنده آنچه که میخورید نگاهی بیاندازید. برای رفع این مشکلات بهتر است روزی ۳۰ دقیقه ورزش سبک انجام دهید و خواب کافی داشته باشید تا کبد شما استراحت کند.
4و5 : کلیهها. هر لکه یا جوش در اطراف چشم و حتی سیاهی دور چشم نشان دهنده کمآبی بدن است، پس بیشتر آب بنوشید!
6 :قلب. اگر در این منطقه جوش یا لک دارید فشار خون خود را چک کنید، همچنین ویتامین B بدنتان کم است. مصرف غذاهای تند، گوشت و چربی را از رژیم غذاییتان حذف کنید. از آنجایی که این منطقه مستعد باز شدن منافذ پوست است، مطمئن شوید تاریخ انقضاء لوازم آرایشتان نگذشته باشد.
7و8 : کلیه. باز هم، بنوشید، مصرف نوشیدنیهای گازدار، قهوه و الکل را قطع کنید چرا که باعث از دست دادن آب بدنتان میشود.
9و10 : سیستم تنفسی. آیا سیگار میکشید، آلرژی دارید؟ در مناطق آلوده رفت و آمد میکنید؟ اگر هیچکدام از اینها نیست، خوراکیهای با طبع گرم را نخورید، کمتر قند مصرف کنید و مدتی در هوای تازه و سالم قدم بزنید. همچنین جوش و لک در این ناحیه نشان دهنده این است که بدن شما قلیایی است، لذا از خوردن مواد غذایی اسیدی همچون گوشت، لبنیات، الکل، کافئین و شکر اجتناب کنید. به جای آن سبزیجات و آب را بیش از پیش در برنامه روزانهتان قرار دهید. یکی دیگر از مسائلی که باعث جوش و لک در این منطقه میشود، استفاده از تلفن همراه آلوده یا بالش آلوده است.
11و12 : هورمون. جوش و لک در این منطقه نشان دهنده استرس و تغییرات هورمونی است. گاهی هر دو این تغییرات اجتناب ناپذیرند، لذا با خواب کافی، نوشیدن آب به اندازه زیاد، خوردن سبزیجات برگدار و پاکیزه نگاه داشتن پوست این اثر را به حداقل برسانید.
13 : معده. بیشتر فیبر مصر کنید و با نوشیدن چای گیاهی سم را از بدنتان بزدائید.
14 : بیماری. جوش و لکه در این ناحیه نشان دهنده این است که بدنتان برای مبارزه با ویروسها و باکتریها تقلا میکند. با مراجعه به دکتر برای مطمئن شدن از مشکل و اینکه آیا بدنتان دچار عفونت شده یا نه به این مشکل پایان دهید، همچنین با خواب کافی، تنفس عمیق، نوشیدن آب فراوان زودتر بهبود خواهید یافت.
بنابر این اگر دفعه بعد جوش یا لکی در صورت خود مشاهده کردید به این نقشه مراجعه کنید و در اسرع وقت بیماری خود را برطرف کنید. البته ذکر این نکته خالی از لطف نیست که گاهی برخی از جوشها تنها به دلیل مواد غذایی با طبع گرم به وجود میآیند، برای مثال همیشه هم جوش زدن در ناحیه میان دو ابرو نشان دهنده بیماری کبدی نیست
تنبیهی جدید برای دانش آموزان؛ مساله را حل کن و رمز موبایلت را به دست بیاور
دیگر دوره فلک کردن و یک لنگ پا گوشه کلاس ایستادن به سر آمده. این روز ها معلم ها هم پیشرفت کرده اند و از تکنولوژی برای تنبیه دانش آموزان خود استفاده می کنند.
داستان از این قرار است که چندی پیش در یک کلاس ریاضی، معلم متوجه می شود که شاگردش به جای اینکه حواسش به درس باشد، مشغول بازی با تلفن هوشمندش است. معلم دستگاه را از دانش آموز می گیرد، بر روی آن رمز می گذارد و آن را به وی بر می گرداند.
حتما متعجب شدید که در این ماجرا چگونه دانش آموز مورد تنبیه قرار گرفت؟ خب باید بگوییم که شاگرد بیچاده برای پیدا کردن رمز موبایلش، مجبور شد تا جواب مساله زیر را پیدا کند :
آقای لاکلن قصد خرید اتوموبیلی را به صورت لیزینگ دارد. فروشنده، قیمت خودرو را ۲۱.۸۰۰ دلار اعلام می کند. از سوی دیگر شرکت لیزینگ برای نرخ پرداخت ماهیانه ۲۲ درصد، ۱۰ درصد از هزینه کل خودرو را به عنوان سپرده در ابتدای کار دریافت می کند. آقای لاکلن اکنون تنها ۶۰۰ دلار دارد و برای افزایش پولش، از فروشنده تقاضا می کند تا خودروی کنونیش را نیز خریداری کند. اما خودروی آقای لاکلن تنها ۵۰۰ دلار قیمت دارد و با این قیمت، باز هم مجموع پول به ۱۰ درصد قیمت کل خودرو نمی رسد. حال فروشنده باید قیمت خودروی جدید و خودروی کنونی آقای لاکلن را به چه میزان افزایش دهد تا بدون نیاز به سپرده بیشتر، امکان انجام معامله فراهم شود ؟
با یافتن ارقام جدید، رقم پرداخت ماهیانه آقای لاکلن در طول ۴ سال را به دست آورید. عدد به دست آمده را گرد کنید و به ابتدای آن یک 0 اضافه کنید تا رمز دستگاه را پیدا کنید.
شما می توانید پاسخ این مساله را به دست آورید و رمز صحیح را بیابید؟
گوری که دو دلداده را با وجود عقاید مذهبی متفاوتشان به هم متصل میکند
«کلنل فن گورکوم» و «جونکوروو فن افردن» زن و شوهری بودند که در جنوب هلند در شهر کوچکی موسوم به kitsch میزیستند، هر دوی آنها مسیحی بودند، ولی کلنل پروتستان و همسرش کاتولیک بود.
در سال ۱۸۸۰ کلنل مرد، طبق سنت آن زمان مردهها باید در گور خانوادگی خود، در گورستانی مخصوص هممذهبان خود به خاک سپرده میشدند، پس کلنل را در گورستان پروتستانها به خاک سپردند.
۸ سال بعد، زن هم از دنیا رفت، او را در گورستان کاتولیکها به خاک سپردند، اما طبق درخواست او، به جای اینکه او را در گور خانوادگی اشرافیاش بگذارند، او را در قسمت دیگری از گورستان کاتولیکها مدفون کردند، قسمتی که بسیار نزدیک شوهرش باشد و در واقع دیوار به دیوار گور همسرش باشد.
یک دیوار این دو را بعد از مرگ از هم جدا میکند ولی در بالای گور آنها دو دست کوچک، از فراز دیوار عبور میکند و این دو را به هم پیوند میدهد.
به گور آنها به هلندی Het graf met de handjes میگویند که معنیاش گوری با دستان کوچک است.
مردم چه میگویند؟(زندگی برای حرف مردم)
مردم چه میگویند؟(زندگی برای حرف مردم)
می خواستم به دنیا بیایم، در زایشگاه عمومی، پدر بزرگم به مادرم گفت: فقط بیمارستان خصوصی. مادرم گفت: چرا؟…گفت: مردم چه می گویند؟!…
می خواستم به مدرسه بروم، مدرسه ی سر کوچه ی مان. مادرم گفت: فقط مدرسه ی غیر انتفاعی! پدرم گفت: چرا؟…مادرم گفت: مردم چه می گویند؟!…
به رشته ی انسانی علاقه داشتم. پدرم گفت: …
فقط ریاضی! گفتم: چرا؟…گفت: مردم چه می گویند؟!…
با دختری روستایی می خواستم ازدواج کنم. خواهرم گفت: مگر من بمیرم. گفتم: چرا؟…گفت: مردم چه می گویند؟!…
می خواستم پول مراسم عروسی را سرمایه ی زندگی ام کنم. پدر و مادرم گفتند: مگر از روی نعش ما رد شوی. گفتم: چرا؟…گفتند: مردم چه می گویند؟!…
می خواستم به اندازه ی جیبم خانه ای در پایین شهر اجاره کنم. مادرم گفت: وای بر من. گفتم: چرا؟…گفت: مردم چه می گویند؟!…
اولین مهمانی بعد از عروسیمان بود. می خواستم ساده باشد و صمیمی. همسرم گفت: شکست، به همین زودی؟!…گفتم: چرا؟… گفت:مردم چه می گویند؟!…
می خواستم یک ماشین مدل پایین بخرم، در حد وسعم، تا عصای دستم باشد. زنم گفت: خدا مرگم دهد. گفتم: چرا؟… گفت: مردم چه می گویند؟!…
بچه ام می خواست به دنیا بیاید، در زایشگاه عمومی. پدرم گفت: فقط بیمارستان خصوصی. گفتم: چرا؟…گفت: مردم چه می گویند؟!…
بچه ام می خواست به مدرسه برود، رشته ی تحصیلی اش را برگزیند، ازدواج کند… می خواستم بمیرم. بر سر قبرم بحث شد. پسرم گفت: پایین قبرستان. زنم جیغ کشید. دخترم گفت: چه شده؟…گفت: مردم چه می گویند؟!…
مُردم. برادرم برای مراسم ترحیمم مسجد ساده ای در نظر گرفت. خواهرم اشک ریخت و گفت: مردم چه می گویند؟!…
از طرف قبرستان سنگ قبر ساده ای بر سر مزارم گذاشتند. اما برادرم گفت: مردم چه می گویند؟!…
خودش سنگ قبری برایم سفارش داد که عکسم را رویش حک کردند. حالا من در اینجا در حفره ای تنگ خانه کرده ام و تمام سرمایه ام برای ادامه ی زندگی جمله ای بیش نیست: مردم چه می گویند؟!… مردمی که عمری نگران حرفهایشان بودم، لحظه ای نگران من نیستند
جاسازی حافظه کاذب در مغزها، کاری که ممکن شد، البته فعلا در موشها!
جاسازی حافظه کاذب در مغزها، کاری که ممکن شد، البته فعلا در موشها!
پینوشت:(در اول نوشته)
عجب حالی بده اگه اینو واسه آدم ها هم درست کنن
جدای کار های خارق العاده که میشه باهاش کرد مهم ترین کاربردش اینه که
به جای اینکه شب امتحان بیدار بشینیم کافیه یه مموری از درس رو بزنیم تو مخمون …
مگه نه؟
————————————————————————
دانشمندان با کاری که به تازگی انجام دادهاند، گام مهمی برای واقعی کردن فیلم Inception برداشتهاند. دانشمندان علوم اعصاب دانشگاه MIT توانستهاند خاطرات کاذبی در مغز موشها ایجاد کنند.
هنگامی که چیزی را تجربه میکنیم، مثلا به پارک میرویم، خاطرات این رویداد در شبکهای از سلولهای عصبی یا نورونها ما ضبط میشود، به این شبکه رد عصبی یا انگرام گفته میشود. زمانی که این رویداد را به خاطر میآوریم، نورونهای انگرام فعال میشوند.
حالا اگر کاری کنیم که این انگرامها به صورت مصنوعی فعال شوند، خاطرات به ناگاه به خاطر آورده میشوند. در سال دهه ۴۰، یک جراح مغز و اعصاب کانادایی به نام ویلدر پنفیلد، شوکهای الکتریکی را به بخش گیجگاهی مغز کسانی که جراحی میکرد، وارد میکرد، بیماران او بعدا اظهار میکردند که این کار باعث به خاطر آوردن بعضی از خاطرات آنها شده است.
با این روش البته نمیشد یک انگران خاص را فعال کرد، ولی کار نشانهای از درستی فرضیه انگرامها بود. آن زمان بخش گیجگاهی را مغز را جایی برای ذخیره خاطرات میدانستند، اما امروزه ما میدانیم که بخضی از لوپ گیجگاهی به نام هیپوکامپ که به شکل اسب دریایی است، نقش اصلی را در حافظه دارد.
در پژوهش تازه که شرح و نتایج آن در تازه ترین شماره نشریه Science منتشر شده است، دانشمندان روی فعالسازی و دستکاری همین انگرامها کار کردند. دانشمندی که رهبری این پژوهش را به عهده داشت، سوزومو تونِگاوا نام دارد.
هیپوکامپ میلیونها سلول دارد، در این انبوه سلولها دانشمندان چطور میتوانستند مدار عصبی یا همان انگرامها مسئول یک خاطره را شناسایی کنند؟
کاری که آنها کردند این بود که موشهایی را به صورت ژنتیکی ایجاد کنند که سلولهای هیپوکامپ آنها پروتئینی را به نام ChR2 یا Channelrhodopsin-2 روی سطح خود بروز بدهد.
پروتئین ChR2 به نور حساس است، دانشمندان یک فیبر نوری را در مغز موش تعبیه کردند تا سلولها را در معرض نور قرار بدهد، به این ترتیب آن دسته از سلولهایی که پروتئین ChR2 را بروز داده بودند، فعال میشدند. به این کار اصطلاحا اپتوژنتیک میگویند. فعالسازی این سلولها مترادف بود با به خاطر آوردن، خاطره قبلی.
اینجا مرحله هیجانانگیز کار شروع میشود:
موشها نخست در یک محفظه آبی قرار داده شده بودند، در این محظه موشها زندگی آرام و با صلح و صفایی داشتند، این خاطرات خوش همان طور که میبینید در بعضی از سلولها آنها ضبط میشد، سلولهایی که این خاطره را ضبط میکردند ChR2 را روی سطح خود بروز میدادند و در تصویر به صورت دایرههای روشن به صورت شماتیک مشخص هستند:
بعد دانشمندان موشها را به یک محفظه قرمز بردند و در آنجا با فیبر نوری به مغز موشها نور میرساندند، برخورد نور با سلولهای دارای ChR2، باعث فعال شدن آنها و به خاطر آوردن خاطره قبلی میشد، خاطره قبلی موشها هم زندگی باآرامش در محقظه آبی بود.
کار بعدی این بود که در محفظه قرمز به موشهای شوک الکتریکی بدهند، در شرایط عادی اگر دانشمندان چند بار در محفظه قرمز این کار را میکردند، موشها شرطی میشدند و دیدن صرف محفظه قرمز هم باعث بروز علایم ترس در آنها میشد و اگر موشها به محفظه آبی برده میشدند، علایم هراس آنها برطرف میشد.
اما دانشمندان با خودشان گفتند که اگر همزمان با شوک دادن در محفظه قرمز، خاطرات قبلی موشها از محفظه آبی را با نورتابی به آنها یادآوری کنند، شاید چیز جالبی ببینند!
همین طور هم شد، دانشمندان متوجه شدند که شوک دادن، همراه به خاطر آوردن خاطرات محفظه آبی، باعث میشود، ترکیب این دو خاطره و ایجاد یک خاطره کاذب میشود، یعنی موشها خاطرهای درست میکنند که در آن محفظه آبی برایشان شوکآور بوده و نه محفظه قرمز!
عملا هم وقتی موشها به محفظه آبی برده میشدند، به صورت عجیبی علایم ترس از خودشان نشان دادند.
به عبارت دیگر دانشمندان توانسته بودند یک خاطره کاذب از خطرناک بودن محفظه آبی در ذهن موشها ایجاد کنند.
خب، در آزمایش بالا مشخص شد که دستکاری حافظه و قرار دادن یک حافظه کاذب چیز ممکن و عملیای است.
این آزمایش تأکیدی روی این قضیه است که حافظه ما یک چیز ثابت و بدون تغییر نیست، یعنی مغز ما یک هارد دیسک مملو از تصاویر و صداها و بو و مزه و احساس نیست. همیشه امکان تغییر و تحول در خاطرات ما وجود دارد.
در سالها دهه ۱۹۷۰ مشخص شد که اتکای بیش از حد به حافظه شاهدها در دادگاهها، چیز اشتباهی است، در تحقیقاتی مشخص شد که اگر هنگام شهادت، سؤالها به صورتها متفاوتی پرسیده شوند، ممکن است روی پاسخ افراد تأثیر بگذارد و مثلا آنها اظهارات متفاوتی در مورد یک حادثه تصادف رانندگی ابراز کنند.
بعدا با تحقیقاتی مشخص شد که خیلی از متهمین از روی اشتباه مجرم شناخته شده بودند، این امر بعدها که آزمایش DNA مرسوم شد، به صورت دیگری هم ثابت شد.
بنابراین حافظه ما، یک سری اسناد در حال تکامل و تغییر هستند.
سیلند؛ کوچکترین جزیره امیرنشین دنیا
شاید کشورهای ریز و درشت زیادی را در نقشه جغرافیایی یا اخبار و اینترنت دیده باشید ولی این کشور با بقیه کشورهایی که تا حالا دیدهاید متفاوت است!
درست است، این سکوی کوچک خودش یک کشور است ، یا حداقل ساکنینان اینطور میگویند! احتمالا کنجکاو شدهاید تا در مورد سیلند بیشتر بدانید .
سیلند یکی از سکوهای نظامی بریتانیاست که مربوط به جنگ دوم جهانی میشود، از این سکو به عنوان پدافند هوایی، برای دیدبانی و جلوگیری از ورود نیروی هوایی آلمان به خاک انگلیس استفاده میشد.
این سکوها بعد از جنگ دوم جهانی متروکه و یا بیشتر نابود شدند، اما در جنوب شرقی خاک انگلیس یکی از این سکوها هنوز پا برجاست.
حدود چهل سال پیش بود که سرگردی بازنشسته به نام «پدی روی بیتس» این سکو را تصرف کرد و با خانوادهاش در آن مستقر شد.
او این سکوی ۵۵۰ متری را «شاهزادهنشین سیلند» نامید، اعلام استقلال کرد و با عنوان «پرنس روی» به حکومت بر کوچکترین کشور «مستقل» جهان پرداخت، با اینکه چند باریی با زور دولت قصد خارج کردن آنها را از آنجا داشتة اما آنها مقاومت کردند!
این کشور پاسپورت، تمبر، واحد پولی، تیم ورزشی، پرچم و حتی سرود ملی و روز استقلال هم دارد!
تنها راه ارتباطی سیلند از طریق قایق یا هلیکوپتر است.
بزرگترین مزیت سیلند این است که چون تحت حوزه حقوقی هیچ کشوری نیست، به راحتی میتوان در آنجا به انجام همه نوع کار خلاف قانون پرداخت!
اما بشنوید از کودتا در این کشور!
در سال ۱۹۷۸ میلادی، هنگامی که بیتس در سیلند حضور نداشت، نخست وزیر سیلند، پروفسور الکساندر جی اشنباخ و تعدادی از اهالی آلمان به زور کنترل سیلند را بدست گرفتند و پسر بیتس، مایکل را اسیر کردند. بیتس پس از آن با استفاده از کمک ارتشی داوطلب و با استفاده از حملهٔ بالگرد توانست دوباره کنترل سیلند را بدست گیرد. او سپس مهاجمان به عنوان اسیر جنگی نگه داشت. بیشتر اسیران بعد از اتمام ماجرا به کشورشان فرستاده شدند. ولی اشنباخ، وکیل آلمانی که گذرنامه سیلند را داشت به خیانت علیه سیلند متهم و مجبور به پرداخت ۳۵۰۰۰ دلار آمریکا شد. دولتهای هلند و آلمان به دولت انگلستان برای آزاد کردن او شکایت کردند ولی دولت بریتانیای کبیر با توجه به تصمیم دادگاه در سال ۱۹۶۸ میلادی، از پذیرفتن هرگونه مسئولیتی خودداری کرد. سپس دولت آلمان سفیر خود در انگلستان را به سیلند فرستاد تا دربارهٔ آزادی اشنباخ مذاکره کند.
بعد از چند هفته مذاکره بیتس از مواضع خود کوتاه آمد و متعاقباً اعلام کرد که بازدید دیپلمات آلمانی دلیلی برای به رسمیت شناخته شدن سیلند توسط دولت آلمان شد.
این کشور هم اکنون در اختیار پسر پدی روی بیتس یعنی مایکل ۵۸ ساله است که چند سالی است او قصد فروش سیلند به سرش زده و حاضر است آنجا را به مبلغ ۷۵ میلیون دلار بفروشد ! دو سکوی ۵۵۰ متری به هم پیوسته بدون هیچ زمین وآب و خاکی!
کرمی که سر جدا شدهاش را دوباره بازسازی میکند …البته همراه خاطراتاش!
کرمی که سر جدا شدهاش را دوباره بازسازی میکند …البته همراه خاطراتاش!
خیلی وقتها ما به جاندارانی در رده پایین تکاملی که میتوانند به آسانی اعضای از دسترفتهشان را برویانند، با حسرت نگاه میکنیم. پزشکان و دانشمندان بعضی اوقات آنها را بررسی میکنند، به این امید که راهی برای بازسازی اعضای قطع شده بدن انسان پیدا کنند، آرزویی که تا حالا عملی نشده است.
اما به تازگی دانشمندان دانشگاه Tufts تحقیق جالبی کردهاند، آنها کرم زرد کوچکی به نام پلانارین planarian را برای تحقیق انتخاب کردند، این کرم به خاطر تواناییاش در بازسازی مشهور است. چیز جالب این است که حتی اگر سر این کرم هم جدا شود، سر دوباره رشد میکند.
اما چیز جالبتر خاطرات این کرمها بود. پژوهشگران قبل از جدا کردن سر کرمها، آنها را در شرایطی قرار دادند که مجبور باشند به فضای باز و زیر نور بروند تا به غذا برسند. در شرایط معمول این کرمها دوست ندارند به فضای باز بیرون بروند و زیر نور قرار بگیرند، اما دانشمندان با قرار دادن غذا در این فضاها به نوعی آنها را آموزش دادند.
در مرحله بعد دانشمندان سر تعدای از کرمهای آموزشدیده و آموزشندیده را جدا کردند، جالب بود که آن دسته از کرمهایی که قبل از جدا شدن سر آموزش دیده بودند، سریعتر از دسته دیگر کرمها، یاد میگرفتند که برای دسترسی به غذا باید چه کنند و این کار تنها با یک جلسه تمرین انجام میدادند.
حالا این سؤال مطرح است که چطور کرمها خاطرات سر جداشدهان را به یاد میآورند؟
دانشمندان مسئله را به ۲ شیوه توجیه میکنند:
۱- بعضی از خاطرات ممکن است به صورت همزمان در جای دیگری از بدن هم ضبط شوند.
۲- قبل از جداسازی سر، مغز اصلی، تغییراتی در سیستم عصبی میدهد، بعد از جداسازی، سیستم عصبی، در حین رشد مغز، تغییراتی در نوع رشد مغز اعمال میکند.
این تحقیق در نشریه Experimental Biology به چاپ رسیده بود.
مغز انسان بسیار پیچیده است و نباید به تکرار چنین سناریویای در انسان فکر کرد. اما از نتایج تحقیقاتی مثل این میشود در شناخت حافظه و کارکرد فرایند یادگیری، اعتیاد و ترک اعتیاد استفاده کرد.
از سوی دیگر همین تحقیق میتواند دستمایه نوشتن داستانها و فیلمهای تخیلی هم قرار بگیرد. شاید هم قبل داستانهایی با همین مضمون نوشته شده باشد!
چرا پشه ها برخی افراد را بیشتر نیش میزنند؟
شاید برای شما پیش آمده باشد که در اتاقی با دوستتان نشسته باشید و در این حین مدام مورد گزش پشهها قرار گرفته باشید و مجبور باشید آنها را با دست و حرکت دادن سرتان، دور کنید، در حالی که دوستتان مشکل خاصی ندارد.
آیا واقعا پشهها دوست دارند، برخیها را بیشتر نیش بزنند؟ آیا این افراد خون مغذیتری دارند؟! یا موضوع چیز دیگری است.
از لحاظ علمی ثابت شده که ۲۰ درصد مردم، بیشتر مورد توجه پشهها قرار میگیرند، فعلا راه حلی برای مشکل این افراد پیدا نشده است، به جز اینکه از داروهای دافع حشرات استفاده کنند که این هم البته همیشه پاسخگو نیست و برخی از پشهها به تدریج نسبت به ایمن میشوند.
اما دلیل جذاب بودن این افراد برای پشهها چیست؟
گروه خونی
پشهها کسانی را که گروه خونی O دارند، دو برابر افراد با گروه خونی A نیش میزنند. گروه خونی B در میانه طیف علاقه پشهها قرار دارد.
علاوه بر این جالب است بدانید که ۸۵ درصد افراد، مادهای از پوست خود ترشح میکنند که نشاندهنده گروه خونی آنهاست، ولی ۱۵ درصد مردم این ماده را ترشح نمیکنند، دسته اول برای پشهها جاذبترند.
دی اکسید کربن
پشهها با دقت متوجه دی اکسید کربن بازدم افراد میشوند و با موقعیتیابی آن متوجه حضور افراد میشوند. پشهها برای این کار یک عضو تخصصی به نام پالپ آروارهای دارند. حساسیت پشهها آنقدر زیاد است که میتوانند از پنجاه متری هم متوجه متصاعد شدن دی اکسید کربن شوند.
پس افرادی که دی اکسید کربن بیشتر بیرون میدهند، بیشتر پشهها را متوجه خود میکنند. بنابراین به طور کلی افراد که جثه بزرگتری دارند، بیشتر هدف پشههای قرار میگیرند. یک دلیل اینکه گاهی کودکان کمتر مورد گزش قرار میگیرند، میزان کلی دی اکسید کربن بازدمی کمتر آنهاست.
ورزش و سوخت و ساز
پشهها اسید لاکتیک، اسید اوریک، آمونیاک و سایر موادی را که در عرق ترشح میشوند، بو میکشند. دمای بیشتر بدن، جذبکننده پشههاست.
پس ورزش و فعالیت بدنی زیاد با توجه به ترشح این مواد و تولید گرمای بیشتر، باعث جذب پشهها میشود.
البته عوامل ژنتیکی هم روی میزان ترشح اسید اوریک مؤثر هستند.
باکتریهای پوست
در یک پژوهش که در سال ۲۰۱۱ انجام شد، مشخص شد که سطوح بالای نوعی از باکتری، جاذب پشههاست. جالب است که اگر کسی باکتری زیادی در پوست داشته باشد، اما این باکتریها از انواع مختلف باشند و نوع خاصی از باکتری در پوست، غالب نباشد، پشهها کمتر جذب میشوند.
همین موضوع میتواند توجیهکننده گزش بیشتر ما در ناجیه کف پا و مچ پا باشد، چون در این نواحی باکتری بیشتری در پوست وجود دارد.
نوشیدنیهای الکلی هم باعث نیشخوردگی بیشتر افراد میشوند.
حاملگی
زنان حامله بیشتر مورد گزش قرار میگیرند، چون ۲۱ درصد دی اکسید کربن بیشتر تولید میکنند و دمای بدنشان به طور متوسط ۱٫۲۶ درجه فارنهایت بیشتر است.
رنگ لباس
رنگهای تیره، بیشتر پشهها را جذب میکنند.
ژنتیک
به طوری که پیشتر توضیح دادیم ۸۵ درصد مردم برای پشه جذابتر هستند.
مواد دفعکننده حشرات طبیعی
با کروماتوگرافی ترشحات پوست بدن بعضی از افراد مشخص شده است که آنها مواد دافع حشرات طبیعی از خود تشرح میکنند. دانشمندان امیدوارند بتوانند از مولکولهای این مواد در اسپریها استفاده کنند.
حکایت : قدر والدین مون را بدونیم
زمستانی سرد،كلاغی غذانداشت تاجوجه هاشو سيركنه،
گوشت بدن خودش را ميکند و میداد به جوجه هاش….
زمستان تمام شدو کلاغ مرد….
امابچهاش زنده ماندند وگفتند:
خوب شدمرد،راحت شدیم ازغذای تکراری!
این است واقعیت تلخ روزگار.!!!
—————
بله دوستان ، همیشه همینه.والدین مون عزیز ترین کسانی هستن که ما داریم ، پس قدرشون رو بدونیم.